آرامگاه مولانا در شهر قونیه
مثنوی معنوی یکی از مهمترین کتابهای تاریخ ادبیات ایران و حتی جهان است. این کتاب توسط شاعر، عارف و اندیشمند بزرگ ایرانی مولانا جلالالدین محمد بلخی به نظم و در قالب مثنوی نوشتهشده است. در وصف این کتاب همین بس که آن را کتاب آسمانی پیامبری مبعوث نشده میدانند. ما در این مقاله تلاش کردیم اطلاعاتی اجمالی در اختیار شما قرار دهیم تا بهتر و بیشتر با مهمترین کتاب عرفانی جهان آشنا شوید.
مولانا مشهورترین شاعر پارسیگوی ایرانی در جهان است. نام کامل او جلالالدین محمد بلخی است که در کشورهای پارسیزبان او را به نامهای مولانا یا مولوی میشناسند. در فراتر از مرزهای کشورهای پارسیزبان او به نام رومی مشهور است.
مولانا در ۱۵ مهر سال ۵۸۶ خورشیدی در شهر بلخ واقع در افغانستان کنونی، به دنیا آمد. در آن زمان کشور افغانستان هم مانند بسیاری از کشورهایی که اکنون همسایه ایران هستند، بخشی از ایران بزرگ بودند که طی سالها در جنگها و معاهدههای مختلف از ایران جداشدهاند.
خانوادهی مولانا در زمان کودکی او ابتدا از بلخ به شام (سوریه کنونی) و سپس به قونیه (شهری واقع در ترکیه) مهاجرت کردند. پدر مولانا از عارفان و صوفیان به نام آن زمان بود و این مسئله را میتوان از اصلیترین دلایل شکلگیری شخصیت عارفانه مولانا دانست. زمانی که مولانا ۲۴ سال داشت پدرش از دنیا رفت و پس از مرگ پدر، مولانا به مراد پیروانش تبدیل شد.
شمس و مولانا، شکر ایزد را که دیدم روی تو!
تابلوی شمس و مولانا اثر استاد محمود فرشچیان
مسیر زندگی مولانا در ۳۷ سالگی تغییر کرد. درجایی که او با شمس تبریزی آشنا شد. شمس تبریزی عارف درویشمسلکی بود که مولانا را شیفتهی خود کرد. مولانا زمانی که شاگردان بسیاری داشت و از اعتبار زیادی برخوردار بود با درویشی ناشناس در بازار آشنا شد. آن درویش شمس تبریزی بود که تا سالها همنشین مولانا بود.
آنچه واضح و مبرهن است، این است که زندگی مولانا به قبل و بعد از آشنایی با شمس تبریزی تقسیم میشود و همنشینی با شمس بزرگترین اتفاق زندگی او بوده است.
سرانجام شمس تبریزی پس از اذیت و آزارهای شاگردان مولانا قونیه را بدون اطلاع مولانا ترک گفت و مولانا در غم فراق شمس تا پایان عمر سرگشته و حیران بود.
مثنوی معنوی
مولانا در ۵۰ سالگی و در اوج پختگی نگارش این کتاب را شروع کرد. زمانی که در اوج محبوبیت خود بود و مریدان و شاگردان فراوانی داشت و از فراق شمس مفتون و شیدا شده بود. این شیدایی البته دریچههای جدیدی در بینش مولانا به هستی باز کرد.
مثنوی معنوی مشهورترین کتاب مولانا است. این کتاب به انتخاب مجله معتبر گاردین یکی از ۱۰۰ کتاب برتر تاریخ انتخاب شد.
بسیاری مثنوی معنوی را برترین کتاب عرفانی جهان میدانند تا جایی که عبدالرحمن جامی، به مثنوی معنوی لقب قرآن پارسی داد. با توجه به معانی ژرفی که در مثنوی معنوی نهفته است در بعضی مقایسهها این کتاب با کتب آسمانی مقایسه میشود.
مثنوی معنوی دارای ۲۶ هزار بیت و در ۶ جلد (دفتر) نوشتهشده که جلد آخر به دلیل مرگ مولانا ناتمام مانده است. مثنوی معنوی ازاینجهت که آخرین اثر از مولانا است هم موردتوجه است.
شیخ بهایی نیز مثنوی معنوی را همردهی کتب آسمانی میداند و مولانا را نه در جایگاه یک پیامبر ولی بسیار بلندمرتبه میبیند و درجایی نوشته است:
من نمیگویم که آن عالیجناب
هست پیغمبر ولی دارد کتاب
مثنوی معنوی مولوی
هست قرآن به لفظ پهلوی
- اینجا منظور از لفظ پهلوی زبان فارسی است.
مثنوی معنوی به دلیل آنکه در قالب شعری مثنوی سروده شده، مثنوی نامگرفته است. درونمایهی این کتاب اغلب پند و اندرز است. مولانا در این کتاب با بیش از ۴۰۰ داستان به بیان نقطه نظرات خود پرداخته است. مثنوی معنوی را میتوان داستانهای رنج بشر درراه رسیدن بهحق دانست.
نکته جالب در این کتاب شخصیتهای داستانها است که در انتخاب آن هیچ محدودیتی نبوده و از همه اقشار نمایندهای در داستانها وجود دارد و گاهی حتی حیوانات به شخصیتهای اصلی داستان تبدیل میشوند.
مثنوی معنوی را میتوان تفسیری از قرآن و پندنامهای عرفانی دانست. همچنین این کتاب بهخوبی شیوهی زندگی و طرز فکر گروههای مختلف را حداقل از گسترش اسلام تا قرن هفتم هجری بیان میکند.
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی دربارهی مثنوی معنوی اینچنین مینویسد:
مثنوی معنوی حضرت مولانا بزرگترین حماسهی روحانی بشریت است که خداوند برای جاودانه کردن فرهنگ ایرانی آن را به زبان پارسی هدیه کرده است.
محال است که شما یک صفحه از مثنوی را، برای نمونه، ده بار بخوانید و هر بار در نظر شما جلوهای دیگر نداشته باشد. این از معجزات این کتاب است، کتابی که نه آغازِ آن به شیوه دیگر کتابها است و نه پایان آن. جای دیگری نوشته بودم انس و الفت باادب عرفانی، اگر به حقیقت برای کسی حاصل شود، مثنوی را «به لحاظ صورت و فُرم نیز قویترین اثر زبان فارسی به شمار خواهد آورد.» نه اینکه بگوید معانیِ بسیار خوبی است اما در شیوهی بیان یا صورت، دارای ضعف و نقص است…
وقتی از درون این منظومه بنگرید، ضعیفترین و ناهنجارترین ابیاتِ مثنوی مولوی هماهنگترین سخنانی است که میتوان در زبان فارسی جستجو کرد. این سخن مرا کسانی که از فرم و صورتی درکی ایستا داشته باشند، از مقولهی شطحیات صوفیه تلقّی خواهند کرد؛ اما اگر کسی به این نکته رسیده باشد در آنجا پست و بلندی احساس نمیکند. همهجا زیبایی است و همهجا صورتها در کمالِ جمالاند. با این تفاوت که ما میتوانیم بگوییم که گاه از بعضی ابیات یا پارهها به دلایل خاصی که به نیازهای روحی ما وابسته است لذت بیشتری میبریم و آن بخشها جمال خود را به ما بیشتر مینمایانند…
اما لحظههایی هم خواهید داشت که ساعتها مستِ ابیاتی از مثنوی معنوی شوید که در حالاتِ عادی از درک جمالشناسی آن ابیات عاجز بودهاید. در این قلمروِ جمالشناسی، معانی نواند و صورتها نواند و از عادات زبانی و لذتهای حاصل از شناخت سنتهای ادبی یاری گرفته نمیشود، به گفتهی مولانا
قاصر از معنیّ نو، لفظ کهن.
غزلیات شمس تبریزی، جلد اول، تهران: ۱۳۸۸، صفحه ۳۹–۳۸
نی نامه:
بشنو از نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
ابیات بالا شروع دفتر اول مثنوی معنوی هستند. بر طبق عقیدهی بسیاری نی نامه چکیدهای از تمام مثنوی معنوی است و مولانا در ۱۸ بیت تمام آنچه در ۲۶ هزار بیت گفته را خلاصه کرده است.
صاحبنظران بر این باورند که منظور مولانا از نی شخص خودش است که از عالم معنا (نیستان) جداشده است.
مثنوی و پارسیزبانان
مولانا در بلخ زاده شد و بیشتر عمر خود را در قونیه زیست اما بیشتر آثار خود ازجمله مثنوی معنوی را به زبان فارسی نوشته است.
هرچند مولانا و مثنوی معنوی متعلق به یک جغرافیای خاص نیست و عملاً فراتر از همهی مرزبندیها است اما بهطور مشخص مولانا مثنوی معنوی تحت تأثیر کتب فارسی پیش از خود ازجمله منطقالطیر عطار نوشته است و در نگارش این کتاب از داستانها و حکایتهایی که در بستر جغرافیایی و فرهنگی ایران اتفاق افتاده، استفاده کرده است.
پس میتوان گفت: پارسیزبانان از مثنوی معنوی بیش از همه بهرهمند میشوند اما مثنوی معنوی امروزه به بیشتر زبانهای دنیا ترجمهشده و دیگر مردمان جهان نیز از این شاهکار میتوانند بهرهمند شوند.
دیگر آثار مولانا
دیوان شمس تبریزی
این کتاب در قالب شعری غزل نوشتهشده و ازاینرو به غزلیات شمس نیز مشهور است. غزلیات دیوان شمس تبریزی عمدتاً به زبان فارسی سروده شدهاند ولی درصد کمی از این غزلیات را نیز اشعاری به زبانهای عربی، یونانی و ترکی شامل میشوند.
مجالس سبعه
این کتاب مجموعهی خطبهها و تفاسیر مولانا از قرآن و احادیث است که معمولاً در کلاسهای درس و منبرهایش برای شاگردان خود، ایراد میکرده است.
فیه ما فیه
این کتاب مجموعهای بینظیر از بیانات مولانا است که توسط فرزند او و یکی از شاگردانش ثبت و ضبط شده است و حاصلی ۳۰ ساله از جلسات و کلاسهای اوست که محتوایی اخلاقی و عرفانی دارد.
مرگ مولانا
مولانا سرانجام در پنجم جمادیالثانی سال ۶۷۲ هجری قمری مصادف با ۱۵ مهر سال ۶۵۲ خورشیدی در قونیه براثر بیماری درگذشت. پس از مولانا مریدان و شاگردان او به گسترش افکار و عقاید او پرداختند تا جایی که امروزه در ترکیه کنونی مولانا از مقامی بالا و حتی مقدس برخوردار است و پیروان زیادی طریقت او را دنبال میکنند.
نظرات 1
ممنون بابت مطلب ارزنده . استاد پرویز شهبازی در تلویزیون گنج حضور آموزه های مولانا رو به بهترین و ساده ترین شکل ممکن شرح میدهند که تماشای اون برای همه لازم و مجذوب کننده خواهد بود.