به راستی ویلیام شکسپیر کیست که پس از ۴۵۶ سال همچنان یکی از قدرتمندترین نویسندههای تاریخ بشر است و بسیاری از نویسندهها، کارگردانها، فیلمنامهنویسها، نمایشنامهنویسها و بازیگران و افراد جامعه را در طول این سالها مجذوب و حیران خود کرده است؟
برخلاف بسیاری از نویسندههای کلاسیک، داستان زندگی شکسپیر در ابهام غریبی قرار دارد و همین مسئله باعث شده که همچنان مقالات و اخبار بسیاری از زندگی او نوشته و تولید شود. با این حال همیشه شایعات جنبه منفی ندارند و در واقع شایعات و حواشی نیز تأثیر بزرگی در زنده ماندن آثار شکسپیر گذاشته است. بنابراین بهتر است بدانید که کمی حال و هوای این مقاله متفاوت است و شاید باعث شود به خواندن آثار شکسپیر علاقهمند شوید و دنیای بزرگ، عجیب و تازهای به روی خود باز کنید.
چرا باید آثار ویلیام شکسپیر را بخوانیم؟
احتمالاً همین حالا کسی در جایی از دنیا در حال خواندن نمایشنامه یا شعرهای شکسپیر است، شاید کسی درباره او مقالهای مینویسد و شاید کسی آثاری او را در فیلم یا تئاتری بازی یا تماشا میکند. در واقع یک دلیل خاص برای خواندن آثار ماندگار و پراهمیت شکسپیر وجود ندارد، چرا که دلایل زنده ماندن و خواندن آثار شکسپیر بینهایت است و قابل شمارش نیست.
نمایشنامه مکبث نمونه خوبی برای توصیف اهمیت خواندن آثار شکسپیر است. خرافاتی درباره نمایشنامه مکبث وجود دارد که میگوید نباید نام این نمایشنامه را در سالن تئاتر به زبان آورد، چرا که داستان با رمز و راز جادوگری آغاز میشود و با یک سر بریده شدهی خونآلود به پایان میرسد. این نمایشنامه مملو از معما، پیشگویی، قتلهای بیرحمانه و کابوسوار است.
مکبث نخستین بار در سال ۱۶۰۶ در سالن تئاتر گلوب در شهر لندن اجرا شد که این اثر مجذوبکنندهترین نمایشنامه وی شناخته شده است. به گفته بسیاری از مورخان این نمایشنامه که بیانگر جاهطلبی، قدرت و خشونت است، حکایت بسیاری از شرایط سیاسی و اقتصادی تاریخ بشر را بیان میکند.
رویا در شب نیمه تابستان از دیگر آثار مهم شکسپیر است که وجه خیالانگیز و وهمناکی دارد که میتوان این اثر را پیشرو مهمی در آثار نویسندگان سورئال و رئال جادویی دانست. این نمایشنامه در سال ۱۵۹۰ اجرا شد که سرشار از نیرنگ، جنون و جادو است.
در نمایشنامه رویا در شب نیمه تابستان، شخصیتها از دنیاهای متفاوتی دور هم جمع میشوند و در پایان از یکدیگر جدا میشوند. اگرچه وقایع داستان در یونان باستان رخ میدهد، اما بازتابی از دغدغه شکسپیر از جمله خودشیفتگی در جوامع و نظام طبقاتی است که همچنان میتوان با این دغدغههای استعاری همذاتپنداری کرد.
هملت یکی از محبوبترین آثار شکسپیر است. این نمایشنامه در بین سالها ۱۵۹۹تا ۱۶۰۱ نوشته شده است که سرنوشت شخصیتی را به نام هملت در بند گذشته بیان میکند که ترس از آینده نیز او را از حرکت بازداشته است.
شک و تردید همان احساسی است که تراژدی هملت را میسازد. در واقع لایه درونی هملت به قدری پیچیده طراحی و ساخته شده که همچنان منتقدان انگشت به دهان هستند و هر سال فیلم و نمایشنامههای بسیاری با اقتباس از این شخصیت و نمایشنامه ساخته میشود.
در واقع اگر بخواهیم به آثار شکسپیر بپردازیم و دلایل خواندن آثار شکسپیر را بیان کنیم، احتمالاً یک کتاب قطوری باید نوشته شد. اما در این بخش از مقاله سعی کردیم با گذری به چند آثار مهم شکسپیر، شما را تا حدودی کنجکاو و ترغیب به خواندن این آثار مهم ادبی کنیم.
شایعاتی درباره ویلیام شکسپیر
زندگی و محبوبیت ویلیام شکسپیر تنها در آثار خارقالعاده و اعجابانگیز وی خلاصه نمیشود، بلکه در طول این ۴۵۶ سالی که از زندگی او میگذرد، شایعات فراوانی از زندگی او وجود دارد که باز هم زندگی او را جذاب و شگفتانگیزتر میکند. این شایعات تا حدودی جنبه طنز دارند، اما بد نیست که کمی طنز را چاشنی زندگی، هنر و ادبیات کنیم و با کنجکاوی و علاقه بیشتر سراغ آثار ویلیام شکسپیر برویم.
آثار شکسپیر متعلق به خودش نیست!
تئوری عجیبی در میان مورخان و برخی از استادان ادبیات وجود دارد که میگویند آثار شکسپیر متعلق به خودش نیست و در این باره مقالات بسیاری نیز نوشته شده است! برخی بر این باورند که در آن دوران تنها یک نویسنده آثار را خلق نمیکرده و هر نمایشنامه دارای چندین نویسنده بوده است. بنابراین برخی بر این باورند که افرادی همچون جان فلچر و میدلتون در نوشتن دیالوگ و آثار وی نقش داشتهاند.
یکی از دلایلی که مورخان بر آن پافشاری دارند، تعداد آثار منتشر شده پس از مرگ شکسپیر است. به گفته برخی از مورخان، ۳۶ اثر از شکسپیر وجود دارد که ۱۸ اثر پس از مرگ وی منتشر شد که گفته میشود در وصیتنامه شکسپیر به هیچ یک اشاره نشده است.
شکسپیر تحصیلات رسمی نداشته است!
دومین ابهامی که درباره آثار او وجود دارد، دایره گسترده لغات وی در آن سالها بوده است. به گفته مورخان شکسپیر در آثار خود ۱۵۰۰۰ واژه بهکار برده و برخی از واژهها (حدود ۱۷۰۰ واژه) ساخت خودش است.
در صورتی که برخی از مورخان بر این باورند که او تحصیلات رسمی نداشته است و کلمات یونانی و لاتین در نوشتههای او ابهام برانگیز است. همچنین نوه دختری او که هرگز به مدرسه نرفته و نمیتوانست دستخطها را از یکدیگر تشخیص دهد، هر نوشتهای را به نام پدربزرگش معرفی میکرد. همین مسئله به شایعات بیشتر دامن زد.
فردی به نام شکسپیر وجود ندارد!
جان میچل، یکی از پژوهشگران آثار و زندگی شکسپیر بر این باور است که فردی در سال ۱۵۶۴ میلادی متولد شده است و این آثار را نوشته، یک اعجوبه در تاریخ بشر محسوب میشود، چرا که در آثارش مسائلی همچون حقوق، فلسفه، تاریخ، ادبیات یونان، لاتین، فرانسه و اسپانیا، ستارهشناسی، نجوم، ریاضیات، موسیقی، جغرافیای دقیق ایتالیا، آداب و رسوم دربار، گیاهشناسی، نقاشی، مجسمهسازی و بسیاری از علوم دیگر واقف است. در صورتی که بسیاری بر این باورند که شکسپیر هرگز رنگ ایتالیا را ندیده و در خانوادهای نهچندان مرفه این میزان از علم و دانش بعید است.
شکسپیر زن بوده است!
جان هادسون، محقق زندگی و آثار شکسپیر بر این باور است که بانویی به نام امیلیا باسانو که در سال ۱۵۶۹ در لندن به دنیا آمده، آثار شکسپیر را نوشته است. طبق گفتههای جان هادسون، خانواده امیلیا از موزیسینهای دربار ملکه الیزابت اول بودند و با تئاتر لندن ارتباط نزدیکی داشتهاند.
برخی بر این باورند که خانواده امیلیا باسانو اهل ایتالیا بودند و این مسئله نیز میتواند دلیلی بر توصیف دقیق ایتالیا و آداب و رسوم آنها باشد. همچنین در نمایشنامه اتللو و تاجر ونیزی نام امیلیا و باسانو به چشم میخورد. از دلایل دیگری که امیلیا باسانو خود را فردی به نام شکسپیر خوانده است، ممنوعیت جایگاه خانمها در ادبیات، تئاتر و بازیگری در آن دوره بوده است.
جمجمه شکسپیر دزدیده شده است!
سالها شایعاتی درباره شکسپیر در دنیا پخش میشد که سرانجام قبر وی را در کلیسای هولی ترینیتی اسکن کردند و دریافتند که جسد وی بدون جمجمه است. البته این مسئله چندان هم عجیب نیست. چرا که در آن سالها خرافاتی درباره اینکه هوش و ذکاوت در جمجمه باقی میماند، وجود داشت و در این صورت دزدیده شدن جمجمه شکسپیر کاملاً طبیعی به نظر میرسد.
با این حال برخی از مورخان بر این باورند که این قبر متعلق به شکسپیر نیست و او در جای دیگری در شهر لندن دفن شده است. با این حال روی سنگ قبر او در هولی ترینیتی این شعر نوشته شده است:
تو را به مسیح از کندن خاکی که اینجا را دربرگرفته دست بدار!
خجسته باد آن که این خاک را فروگذارد، و نفرین بر آنکه استخوانهایم بردارد!